
Brother love P1

دارای ژانر یائویی
دستمو داخل موهام بردم و بهمشون ریختم. راهنمایی واقعا افتضاحهههههههههه. نمیتونم تحملش کنم. برگه امتحانو تحویل دادم و رفتم بیرون. از کافه تریا یه آبمیوه گرفتم و روی نیمکت نشستم. بدنم کوفته بود چون سه شبه نخوابیدم. این کلاس آخرمون بود. پاکت خالی آبمیوه رو توی سطل آشغال انداختم و از مدرسه بیرون رفتم. گوشیمو از جیبم دراوردم و به هاکو پیام دادم :" بیا دنبالم."
بعد از چند دقیقه جواب داد :" دو دقیقه دیگه اونجام."
از اونجایی که دو دقیقه ی هاکو یه ربعه تصمیم گرفتم برم یه دوری اون دور و برا بزنم. ده دقیقه بعد صدای بوق ماشین اومد؛ ماشین هاکو. سوار شدم :" شلام*^*"
دستو گذاشت رو موهامو بهمشون ریخت :" سلام نی-چان^^"
سرم شدید درد میکرد پس هدفونمو روی گوشم گذاشتم و آهنگای رپم رو پلی کردم. چشمام رو بستم و سرمو به شیشه ی یخ کرده تکیه دادم.
هاکو :" سرما میخوری."
هارو :" نمیخورم."
با اینکه نمیدیدم ولی فهمیدم هاکو سری به نشونه ی تاسف تکون داد. سعی کردم بخوابم ولی نمیتونستم. بعد از یه ربع هاکو گفت :" رسیدیم."
از ماشین پیاده شدیم و داخل خونه رفتیم. رفتم تو اتاقمو رو تختم دراز کشیدم. هاکو اومد داخل :" چت شده."
هارو :" من حالم خوبه."
هاکو :" نه نیستی چت شده؟"
هارو :" سال چهارم... خیلی سخته هارو! اگه قبول نشم..."
هاکو اومد سمتم و بغلم کرد :" تو قرار نیست دوباره سال چهارم رو بخونی! تو درست خوبه!"
هارو :" خوب نیست! امتحان امروز خیلی سخت بود!"
هاکو :" ت... تو امتحان داشتی؟ چرا بهم نگفتی؟"
سرمو انداختم پایین :" ببخشید."